روز مادر، روز فرشته ها
شرب زرکشیده
ادبی،ورزشی،مطالب جالب
شنبه 23 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 13:53 ::  نويسنده : محمد

امروز روز تولد دخت گرامی پیامبر اسلام حضرت فاطمه زهرا(س) هست. روزی که به خاطر عظمت این بزرگوار روز زن وروز مادر نام نهاده اند.این عید خجسته رو به همه مادران وهمسران دنیا تبریک میگم.به خصوص مادر عزیز خودم که علیرغم بیماری همچنان عاشقانه به مامهر میورزد. کاش خداوند قدرتی به من دهد تا به اندازه مهربانیها وفداکاریهایش قدرش را بدانم.ونیز به همسرم که امسال به موهبت بینظیر مادری دست یافت.

در همین زمینه دو داستان به مناسبت روز مادر در ادامه درج میکنم.امیدوارم مورد پسند همه دوستان قرار گیرد:

خراشهای عشق مادر

چند سال پيش در يك روز گرم تابستان پسر كوچكی با عجله لباسهايش را در آورد و خنده كنان داخل درياچه شيرجه زد . مادرش از پنجره نگاهش می كرد و از شادی كودكش لذت مي برد . مادر ناگهان تمساحي را ديد كه به سوی فرزندش شنا می كند . مادر وحشت زده به سمت درياچه دويد و با فرياد پسرش را صدا زد . پسر سرش را برگرداند ولی ديگر دير شده بود ... تمساح با يك چرخش پاهای كودك را گرفت تا زير آب بكشد . مادر از راه رسيد و از روي اسكله بازوی پسرش را گرفت . تمساح پسر را با قدرت می كشيد ولی عشق مادر به كودكش آنقدر زياد بود كه نمي گذاشت او بچه را رها كند . كشاورزی كه در حال عبور از آن حوالي بود صدای فرياد مادر را شنيد ، به طرف آنها دويد و با چنگك محكم بر سر تمساح زد و او را كشت . پسر را سريع به بيمارستان رساندند . دو ماه گذشت تا پسر بهبودی مناسب بيابد . پاهايش با آرواره های تمساح سوراخ سوراخ شده بود و روی بازويش جای زخم ناخن های مادرش مانده بود .
خبرنگاری كه با كودك مصاحبه مي كرد از او خواست تا جای زخم هايش را نشان دهد . پسر شلوارش را بالا زد و با ناراحتي زخم ها را نشان داد ، سپس با غرور بازوهايش را نشان داد و گفت : اين زخم ها را دوست دارم ، اين خراش هاي عشق مادرم هستند....

'مادر" نوشته می شود...
"
فرشته" خوانده می شود...!

کودکي که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسيد مي گويند که فردا مرا به زمين مي فرستي اما من به اين کوچکي و ناتواني چگونه مي توانم براي زندگي آنجا بروم؟
خداوند پاسخ داد: از ميان فرشتگان بيشمارم يکي را براي تو در نظر گرفته ام او در انتظار توست و حامي و مراقب تو خواهد بود
کودک همچنان مردد بود و ادامه داد : اما من اينجا در بهشت جز خنديدن و آواز و شادي کاري ندارم
خداوند لبخند زد: فرشته تو برايت آواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زد تو عشق او را احساس خواهي کرد و شاد خواهي بود
کودک ادامه داد : من چطور مي توانم بفهمم که مردم چه مي گويند در حالي که زبان آنها را نمي دانم؟
خداوند او را نوازش کرد و گفت: فرشته تو زيباترين وشيرين ترين واژه هايي راکه ممکن است بشنوي در گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوري به تو ياد خواهد داد که چگونه صحبت کني
کودک با ناراحتي گفت : اما اگر بخواهم با تو صحبت کنم چه کنم؟
خداوند براي اين سوال هم پاسخي داشت: فرشته ات دستهاي تو را در کنار هم قرار خواهد داد و به تو مي آموزد که چگونه دعا کني
کودک سرش را برگرداند و پرسيد: شنيده ام در زمين انسانهاي بد هم زندگي مي کنند؛ چه کسي از من محافظت خواهد کرد
خدا گفت فرشته ات از تو محافظت خواهد کرد، حتي اگر به قيمت جانش هم تمام شود
کودک ادامه داد: اما من هميشه به اين دليل که نمي توانم تو را ببينم غمگين خواهم بود
خداوند لبخند زد و گفت: اگر چه من هميشه در کنار تو هستم اما فرشته ات هميشه درباره من با تو صحبت خواهد کرد
بهشت آرام بود اما صداهايي از زمين به گوش مي رسيد. کودک در آن هنگام دانست که بزودي بايد سفر خود را آغاز کند. پس سوال آخر را از خداوند پرسيد: خدايا، اگر بايد هم اکنون به دنيا بروم لااقل نام فرشته ام را به من بگو
خداوند او را نوازش کرد و پاسخ داد: نام فرشته ات اهمييت ندارد ولي مي تواني او را صدا کني مادر

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان شرب زرکشیده و آدرس hamze90.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 17
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 32
بازدید ماه : 710
بازدید کل : 54777
تعداد مطالب : 435
تعداد نظرات : 51
تعداد آنلاین : 1